بهناز حسینی* – در میانه سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۵۱ جمعیتی در حدود ۲۲ هزار یهودی به اسرائیل مهاجرت کردند. مهمترین عامل این موج مهاجرتها، وعدهها و قولهایی بود که دربارهی یک زندگی ایدهآل و باکیفیت زده میشد. از آنجا که ایرانیان یهودی در آن سالها به طرز وحشتناکی با فقر دست و پنجه نرم میکردند، این وعدهها بسیار جذابتر از آموزههای صهیونیستی بود. «استرینفیلد» مطرح میکند که شرایط ناگوار و رفتار یهودیان ایرانی در بدو ورودشان به کشور اسرائیل، باعث شد که با گفتوگو با دوستان و بستگانشان، آنها را از مهاجرت به اسرائیل باز دارند.
وی در این فصل از کتاب بیان میکند که «تعداد چشمگیری از این افراد که کشور خود را به قصد سکونت در اسرائیل ترک کرده بودند، درنهایت به ایران بازگشتند؛ تا این که در سال ۱۹۵۲ مهاجرت یهودیان ایرانی به اسرائیل متوقف شد. وی همچنین اضافه میکند: گرچه مهاجرت به اسرائیل یک ویژگی دردسترس و قابل دستیابی برای یهودیان ایرانی بود؛ اما چندان اساسی و بنیادی بهشمار نمیرفت چنانکه جمعیت گستردهای از آنها ماندن در ایران را انتخاب کردند چرا که هویت فردی آنها نخست با ایرانی بودن در پیوند بود و سپس یهودی بودن. آنها باقی ماندند و برای همسان کردن خود با جامعهی ایرانی تلاش کردند.»
استرینفیلد در این فصل اثبات میکند: «گرچه اکثر ایرانیان یهودی مهاجرت به اسرائیل را انتخاب نکردند؛ اما آنها هنوز علاقهی زیادی به جامعهی اسراییل، سیاست و تحولات اقتصادی آن از خود نشان میدهند. او ادعا می کند که ایرانیان یهودی میتوانستند بهطور همزمان چندین ملیت را انتخاب کنند در حالی که هیچ تقابلی هم با هم نداشته باشند؛ اما اغلب آنها نه تنها این کار را نکردند، بلکه هیچگاه نیز مشخص نشد که چرا تمایلی به پذیرش یک هویت دیگر از خود نشان نمیدهند.»
وقوع انقلاب اسلامی در اواسط سال ۱۹۷۸ تمام مناسبات بین دو کشور ایران و اسرائیل را از بین برد؛ همچنین تبلیغات ضداسرائیلی جمهوری اسلامی ایران با وضعیت یهودیان در اسرائیل نیز پیوند خورد. این مهاجران دیگر به دلایل عقیدتی مربوط به باورهای صهیونیزم به اسرائیل نمیآمدند؛ بلکه به خاطر به دست آوردن یک زندگی مطلوب و آزادی که حکومت اسلامی از آنها سلب کرده بود مهاجرت میکردند. علاوه براین آین، باید این پرسش را نیز مطرح کرد که آیا آنها دربارهی جامعه یا کشور اسرائیل چیزی میدانستند یا خیر؟ و یا تنها در بدو ورودشان به این کشور اطلاعات بسیار ناچیزی از این موضوع کسب میکردند؟
بر اساس تحقیقات «سی.کولیون» (۲۰۱۵) سیاستهای صهیونیزم به عنوان یک ایدئولوژی موفق شد تا قلمرویی برای زندگی یهودیان به وجود آید. همچنین موضوع بازگشت آنها به سرزمین موعود را نیز تحقق بخشید؛ با این وجود، سیاستهای صهیونیزم یک عقیدهی انگیزشی ریشهدار در فرهنگ یهودیان ایرانی نبود. به عبارت دیگر اصلیترین انگیزهی مهاجرت ایرانیان یهودی به اسرائیل بیشتر به خاطر مسائل کاری بود تا دلایل ایدئولوژیکی و عقیدتی.
هنگامی که اندیشهی صهیونیسم، رؤیای یهودیان برای بازگشت به سرزمین مقدس را جامهی عمل پوشید، شعارهایی که در همان راستا داده میشد، هیچگاه مهاجران ایرانی را از وضعیت اقلیت بودن رهایی نداد. بدین صورت که بیشتر یهودیان ایرانی به فرهنگ مذهبی موروثیشان تکیه داشتند و حتی با زندگی در اسرائیل، رفتار فرهنگی آنها همانطوری بود که با سنتهای قدیمی آنها در ایران پیوند خورده بود. این در حالی بود که صهیونیسم و هویت اسرائیلی برای آنها ساختارهای فرهنگی بیگانهای را به وجود میآورد که راهی جز همسان کردن خودشان با آن ساختارها نداشتند.
مصاحبه من در اسرائیل، با فردی که از ایران مهاجرت کرده بود بر این موضوع دلالت دارد. اولین موردِ مصاحبه در اسرائیل با فردی بود که مخالف مستقیم زندگی در اسرائیل بود. جالب بود که وی اسرائیل را با تمام وجودش دوست داشت و از زندگی در آنجا اظهار خوشنودی داشت؛ اما فکر میکرد که فقط فرزندانش که با آن فرهنگ بزرگ شدهاند میتوانند به راحتی با آن جامعه سازگار شوند. باور او و برخی دیگر از این مصاحبهشوندگان چنین بود که ویژگیهای سبک زندگی مردم اسرائیل، مانند پوشاک، مناسبات اجتماعی، آداب معاشرت و … با فرهنگ ایرانی مطابقت ندارند. آنها همچنین گفتند که همهی مهاجران ایرانی مشکلات تقریباً یکسانی دارند که اصلیترین آنها داشتن هویت ایرانی و باورهایی است که دیگر در جامعهی اسرائیل توجه زیادی به آنها نمیشود.
البته در مصاحبهی دیگری در اسرائیل چنین مطرح شد که: «پیدا کردن کار مشکل بسیار بزرگی است که به نظر میرسد عاملی است برای ایجاد فاصله میان ایرانیان مهاجر و مردم اسرائیل. اکثر ایرانیان یهودی در کشور ایران به شغل تجارت و مغازهداری مشغول بودهاند اما اینجا به سبب شرایط کاملاً متفاوت تجارت و بازار و همچنین کمتر بودن جمعیت و تراکم اجتماعی، عدم همسانسازی با جامعه را پدید آورده است.»
بین این دو مصاحبه تفاوت زیادی وجود دارد. یکی موافق بازگشتن به ایران بود تا زندگی سادهتر و آرامتر را ادامه دهد اما دیگری بر ناسازگاریهای فرهنگی دو کشور ایران و اسرائیل داشت و معتقد بود حل شدن این موضوع نیاز به زمان دارد. یکی باور داشت که چون زندگی سختی در اسرائیل دارد باید برای ادامهی یک زندگی آسودهتر به ایران بازگردد؛ در حالی که دیگری میگفت «حتی اگر کشور کشور از نگاه حاکمیت ایران به رسمیت شناخته میشد، باز هم باید در همینجا زندگی می کردیم.»
در میان همین پاسخها به مصاحبهشوندگان نکتهای را گوشزد کردم و آن این بود که «فراموش نکنید که چرا شما اینجا هستید! به خاطر یهودی بودنتان.» یکی از مصاحبهشوندگان پاسخ داد: «ما به خاطر مشکلاتی که برای یهودیان در ایران وجود داشت به اسرائیل آمدیم اما در حال حاضر به نظرم میآید که شرایط زندگی و درآمد مهمتر از مذهب و عقایدم هستند. اگرچه فرزندانم با این شرایط سازگار خواهند شد اما همین أمر نیز سالیان درازی طول خواهد کشید؛ چنانکه تحقق آن مشکل زیادی را در پی دارد و حتی ممکن است غیرممکن باشد که بتوانند شغلی خوب در اسرائیل پیدا کنند. هر چند که در ایران نیز مشکلات فراوانی وجود دارد.»
این پرسش که آیا وضعیت زندگی در اسرائیل برای او خیلی خوب بوده است، در بالا توضیح داده شد. با این حال جای یک پرسش دیگر نیز خالی میماند و آن این است که کدام یک از مشکلات زندگی در اسرائیل میتواند از یهودی ماندن وی مهمتر باشد؟
او در ادامه به به این نکته اشاره کرد که به اسرائیل آمده است تا فرزندانش در یک محیط یهودی و با فرهنگ یهودی رشد کنند؛ اما به نظر میآید سالها طول میکشد و نمیخواهد به این آشفتگی فکری در زندگیاش بیش از این ادامه دهد.
او همچنین گفت: با توجه به شرایط ایران و روی کار آمدن یک حکومت اسلامی در طول چهار دههی اخیر و شرایط اقتصادی بسیار سختش، قصد بازگشت به ایران را ندارد. او معتقد بود: یهودی بودن در ایران کنونی یک مشکل بزرگ است چون همواره رفتارهای پیشبینینشده و مشکلات اداری فراوانی برای یهودیان در ایران پدید میآید. وی اضافه کرد: «در انجمنها و جوامع یهودی همیشه تلاش میشود که زندگی راحتتری برای یهودیان ایران ساخته شود. البته اگر کسی در ایران از یهودی بودن شخصی بیخبر باشد، هرگز آسیبی از این راه به او نخواهد رسید.» یکی دیگر مصاحبهشوندگان نیز از مشکلات زنان در ایران گفت و اسرائیل را در هر حال جای مناسبتری برای پیشرفت یک زن یهودی میدانست. او میگفت: «اصولاً اگر زن در ایران بماند در نهایت ازدواج میکند و شغل خانهداری را برای زندگی خواهد داشت اما ما در اسرائیل اجازهی ادامهی تحصیل و بر سر کار آمدن در ارشدترین مقامهای دولتی و نظامی را داریم.»
اطلاعات من از مصاحبه با ایرانیان در اسرائیل می گوید که اغلب آنها به این گزارهها باورمند هستند:
-در ایران، جوامع یهودی بسته هستند و عشق و تنفر نسبت به غریبهها کمترین نمود را در آنها دارد.
-یهودیان همیشه به موفقیت در کسب و کار و حفظ جایگاهشان در جامعه علاقه دارند؛ بنابراین از سیاست دوری کرده و از یکدیگر پشتیبانی میکنند.
-مانند تمامی مهاجران در ابتدا دوران سختی را گذراندهاند اما احساس قدرت در کشور از تو انسانی وفادار و سخت کوش میسازد.
-اگرکمی به عقب بازگردیم همواره از یهودیان به عنوان قومی که به سرزمین موعودشان باز خواهند گشت یاد میشود؛ یهودیان باور دارند که هر شخص یهودی در آنجا مانند یک مروارید با ارزش است و اسرائیل سرزمینی متعلق به خود اوست.
در اینجا به عواملی نظیر محدود شدن آزادیهای فردی و اجتماعی یهودیان که دلیل عمدهی آنها برای ترک ایران بوده است میپردازیم.
پس از مشکلاتی که برای اقلیت دینی بودن آنها در جمهوری اسلامی ایران وجود داشت، آغاز جنگ ایران و عراق و ادامهدار شدن مهاجرت آنها را شدت بخشید. سومین دلیل نیز میتواند افت و رکود اقتصادی در ایران باشد که البته همچنان ادامه دارد؛ به همین دلیل است که یهودیان همواره ایران را به مقصد اروپا و آمریکا و نه کشورهای آسیایی ترک میکنند چرا که بازار آزاد و توسعهی اقتصادی برایشان بسیار مهم است. از سوی دیگر بحث دیگری که اوایل انقلاب مطرح شد این بود که بسیاری از افرادی که وابسته به رژیم گذشته بودند از ترس جانشان ایران را ترک کردند و اگر کسی در ایران میماند ممکن بود به سرنوشت «حبیب القانیان» به مرگ محکوم شود. برخی از اتفاقات در دهههای پس از انقلاب نیز بر ترس یهودیان در ایران افزون کرد. یکی از آن اتفاقات دستگیری سیزده نفر از یهودیان شیراز به اتهام جاسوسی بود.
همانطور که قبلاً اشاره کردم این ناامنی منجر به موج عظیمی از مهاجرت یهودیان از کشور شد. دستگیریها و بازداشت مکرر یهودیان نیز بیتاثیر نبود. با این حال همچنان میزان مهاجرت یهودیان طی سالهای متمادی بعد از انقلاب بسیار گسترده بوده است. از سال ۲۰۱۵ به این سو، نرخ مهاجرت به پایینترین سطح خود رسید و با وجود اینکه دولت اسراییل از مهاجران ایرانی حمایت میکند، یهودیان ایران به دلایل مختلف علایق کمتری برای مهاجرت دارند.
از نوسانات قیمت دلار و کاهش ارزش ریال و در نتیجه کاهش ارزش اموال یهودیان در چند وقت اخیر میتوان به عنوان یکی از علل افت این مهاجرتها نام برد. ظهور تکنولوژی و ارتباطات در اسراییل و آگاهی به اینکه زندگی بدون سرمایه در این کشور دشوار خواهد بود نیز دلیل قانعکنندهی دیگری برای نرفتن ایرانیان یهودی به اسرائیل است.
*بهناز حسینی در مورد اقلیتهای دینی و مهاجرت، با دانشگاههای مختلف از جمله اکسفورد همکاری داشته، و کتاب های متعددی از جمله «اقلیت یارسـان ایران، تغییرات سـیاسی_اجتـماعی و مـهاجرت»،نوشته است.