طرح از اسد بیناخواهی
سیروان می گوید: من در یک خانواده یارسانی با گرایشات میانه رو مذهبی بزرگ شدم و خانواده چندان متعصب و مذهبی نبود اما در منزل آداب و مراسم مذهبی یارسان کاملاً رعایت می شد. زمانی که ۹ ساله بودم و به مدرسه میرفتم دبستان ما یک معلم پرورشی داشت که بسیار متعصب و مذهبی بود، هر چند ما در آن سن درکی از باورهای مذهبی نداشتیم اما تنفر معلم پرورشی را نسبت به باورهایمان بخوبی احساس میکردیم. زمانی که ایام روزه یارسان یا خاونکار رسید و اکثر بچههای کلاس نیز روزه بودند معلم پرورشی به بهانه تولد یکی از امامان شیعه وارد کلاس شد و شروع به پخش شکلات میان بچههای کلاس نمود و از همه خواست که شکلاتها را همان لحظه بخورند و تاکید کرد اگر کسی شکلاتها را نخورد دچار گناه بزرگی می شود و حتماً باید تنبیه شود. هرچند اکثر دانش آموزان تمرد کردند اما با تنبیه چند تن از همکلاسی ها همه مجبور شدند روزه خود را بشکنند.